آیا تا کنون درباره انچه فکر میکنید و رخ میدهد فکر کرده اید؟
ایا میدانید 50 هزار فکر روزانه داریم و به چه دلیل است؟
بینش به معنی درک ریشه امور میباشد. اما بینش، که گاه اشتباه آنرا با بصیرت یکی میدانند، در حقیقت توانایی آیندهنگری است. معادل بهتری برای کلمه بینش در زبان انگلیسی واژه Foresight به معنی آیندهنگری، پیشبینی و توانایی دیدن آینده است، و این واژه بسیار مناسبتر برای کلمه بینش میباشد. اینکه هر فرد در آیندهاش چه میبیند و منتظر چه رخدادهایی است، حاصل بینش اوست.
اکنون به بررسی بیشتر می پردازیم.
اگر نگرش را نوع دریافت از محیط بدانیم، بینش نتیجه نگرش ماست. هرچقدر نگرش یک انسان مثبت باشد، بینش او، و در حقیقت آنچه از آینده خود انتظار دارد قویتر و بلندتر خواهد بود. آنگاه که ما از لحظه حال به آینده و آنچه که باید رخ دهد مینگریم، این دریچه همان بینش ماست.
بینش نیز مانند نگرش حاصل اطلاعات ورودی (آموزش، تجربیات و مطالعه و فیلم دیدن و غیره...) میباشد. ما برطبق اطلاعات ورودی برنامهریزی میشویم و این برنامهریزی باور و تفکرات ما را شکل میدهد. (اطلاعات ورودی اغلب افراد اینگونه است که پول بدست، انسانهای پولدار انسانهای خبیثی هستند و فقر مساوی با معنویت است). باور شکل گرفته طرز بینش ما را شکل میدهد. اگر فردی با باورهای فقیرانه بزرگ شده باشد، قطعا انتظار ثروتمند شدن را نخواهد داشت. اغلب انسانها باورهای محدودکننده دارند و برای همین بینش آنها محدود است.
تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از اندیشههای روزمره انسان درباره حوادث احتمالی آینده است. به همین دلیل و وجود این مسئله که انسان دائما در حال تفکر و پیشرفت در زمینه کنترل جهان است، بینش مسئله مهمی در روانشناسی گردیده است. بخش عظیمی از تفکر انسان درباره گذشته و آینده است. نحوه برداشت ما از گذشته (نگرش) به شکلگیری بینش ما کمک میکند، و این بینش نحوه زندگی ما را تعیین مینماید و نقش میبندد.
ویژن شما تعیین میکند که چه کاری میتوانید انجام دهید. همه افراد ویژن دارند اما در سه نوع مختلف. بخش بسیار کمی از مردم بینش مثبت دارند. این افراد فکر میکنند که میتوانند کارهای بزرگ انجام دهند و منتظر رخدادهای خوب هستند و بنابراین برای چنین اتفاقاتی مهیا میشوند. بخش بزرگتری از افراد بینش خنثی دارند. یعنی در بهترین حالت انتظار دارند که شرایطشان ثابت باقی بماند. این اشخاص اغلب درگیر یک زندگی تکراری میباشند. اما اغلب انسانها بینش منفی دارند بدلیل اینکه ذات انسان به منفی بیشتر گرایش دارد. یعنی منتظر اتفاقها بد، شکست و حوادث ناخوشآیند هستند (که به راحتی میتوان از روی کلامشان به این نتیجه رسید).، آنچه که منتظر رخدادش هستی را بدست میآوری بیشتر نگرانی ها انسان حتی 90 درصد اتفاق نمی افته اما فکر ما را مشغول کرده است.
نکته مهم دیگر درباره بینش این است که، عامل تعیین کننده حرکت و فعالیتهای ما میباشد. بینش منفی باعث رفتاری منفی و بینش مثبت باعث رفتار مثبت و مفید میگردد. فردی با چنین بینشی احتمالا به انتخاب خود شخص موفقی نخواهد بود، بدنبال یادگیری نیست و در مواجه با فرصتها آمادگی دریافت و استفاده از آنها را ندارد. در مقابل شخصی با بینش مثبت درحال رشد شخصی خود، افزایش مهارتها و منتظر اتقافات خوب خواهد بود. نتایج حاصل مستقیم فعالیتهای ماست. پس بنابراین تغییر ویژن باعث تغییر نتایج خواهد شد.
بینش هرچقدر قدرتمندتر باشد یا نباشد، میتواند تعیین کننده همه رویاها و خواستهها باشد و هرچقدر دقیقتر، باعث این میشود که سریعتر به اهداف برسیم. تعیین مشخصات اهداف بهمراه باوری قوی باعث ایجاد بینشی قدرتمند میشود.
در تعریفی، بینش یعنی افق پیش رو. شما هرچقدر به سمت افق پیش بروید، به آن نمیرسید و این خاصیت ویژن است. ویژن مانند هدف قابل دستیابی نیست، یک جهت نما میباشد که تعیین میکند به کدام سو پیش میرویم. اگر افق زندگی شخصی روشن و مثبت باشد، قطعا منتج به موفقیت میشود. هیچ گزینهای مانند ویژن به انسان انگیزه حرکت نمیدهد. داشتن بینش مثبت به آینده عمدهترین عامل تحول انسانها میباشد.
اگر راحت بخواهیم درک کنیم ویژن یا هدف یک معنی هستن.
الگوهای بینش چه در افراد، شرکتها، جوامع و ملتها یکسان است. ابتداییترین گزینه برای شناخت بینش یک فرد یا مجموعه، توجه به کلام و ادبیات آنهاست. افراد، شرکتها و ملتهای بینشمند، بیشتر در مورد آیندهشان سخن میگویند ودقیقا پی میبریم که ما باید خود انتخب کنبم جزو کدام دسته ادم ها باشیم.
متشکرم مقاله ی ساده وپرباری بود،اطلاعاتی که میخواستم کامل بدست آوردم